بررسی روزنامه ها و خبرگزاری های جمهوری آذربایجان در ده سال گذشته نشان دهندة این واقعیت است که سیاست های این کشور در راستای ارمنی ستیزی روبه گسترش بوده و به خوبی می توان سمت و سوی این تبلیغات را مشخص کرد.سیاست های نفی و انکار نسل کشی در مطبوعات آذربایجانی با فرا رسیدن صدمین سالگرد این واقعه وارد فاز جدیدی شد که در این مقاله سعی شده است به این سیاست پرداخته و اهداف جمهوری آذربایجان را با طرح این مباحث بررسی کرد.زیرا استفادة ابزاری از مسئله نسل کشی ارمنیان همواره یکی از تاکتیک های ارمنی ستیزی و تبلیغاتی مقامات و مطبوعات جمهوری آذربایجان به شمار می رود.

پرداختن به مسئله نسل کشی ارمنیان که در سال 2015م مصادف شد با صدمین سالگرد آن، در جمهوری آذربایجان نیز به مانند کشور دوست و همسایة خود یعنی ترکیه مبتنی بر اصل نفی و انکار و حول سه محور اصلی زیر  برنامه ریزی و اجرا شد:

انکار و نفی سیستماتیک نسل کشی

بی ارزش جلوه دادن نسل کشی ارمنیان و شناسایی آن از سوی برخی مقامات و کشورهای جهان

متهم کردن ارمنیان در تبعید و کشتار مسلمانان آذربایجانی

 

انکار و نفی سیستماتیک نسل کشی ارمنیان

مطبوعات،خبرگزاری ها و سایت های اینترنتی جمهوری آذربایجان برای پوشش اخبار مرتبط با نسل کشی ارمنیان از واژه هایی چون،«نسل کشی دروغین»،«افسانة نسل کشی»،«شبهِ نسل کشی» و ...استفاده و در برخی موارد نیز به جای واژة نسل کشی از واژه «مهاجرت» و تئوری های ارائه شده نظیر خیانت ارمنیان به امپراتوری عثمانی و مشارکت آن ها در جنگ جهانی اول که پیشتر از سوی ترکیه و در راستای نفی و انکار سیستماتیک نسل کشی ارمنیان مطرح می شد استفاده می کنند.

به عنوان مثال مطبوعات جمهوری آذربایجان در مورد مسئله تبعید اجباری ارمنیان از ترکیه از واژة مهاجرت استفاده کرده و حتی پا را فراتر از این گذاشته و مدعی اند: مهاجرت ارمنیان از ترکیه ناچیز ترین کاری بود که ترکیه در مقابل خیانت ارمنیان انجام داد.و چنانچه در این مهاجرت عدة بسیار کمی نیز کشته شده باشند نمی توان عمدی و برنامه ریزی شده تلقی کرد.[1]

 

بی ارزش جلوه دادن نسل کشی ارمنیان و شناسایی آن از سوی برخی مقامات و کشورهای جهان

در خصوص بی ارزش جلوه دادن مسئله نسل کشی و شناسایی آن از سوی برخی مقامات و کشورهای جهان، مطبوعات آذربایجانی تنها هدف ارمنیان را از پیش کشیدن مسئله نسل کشی و شناسایی آن در مجامع بین المللی دریافت غرامت مالی می دانند، بدون آن که اشاره ای به خواستة اصلی ملّت ارمنی که همانا اعادة سرزمین های ارمنستان غربی(شرق ترکیه کنونی) است،داشته باشند.

در خصوص بی ارزش جلوه دادن نسل کشی و شناسایی آن از سوی برخی کشورها و مقامات می توان به واکنش مطبوعات جمهوری آذربایجان به اظهارات پاپ فرانسیس رهبر کاتولیک های جهان اشاره کرده که گفته بود در قرن بیستم، دنیا شاهد سه جنایت بوده است که اولین آن نسل کشی ارمنیان می باشد.[2]

مطبوعات آذربایجانی در توجیح اظهارات پاپ چنین تفسیر می کنند،که پاپ فرانسیس در موضوعی دخالت کرد که ارتباطی به او و کلیسای کاتولیک نداشت،البته با بررسی اوضاع نابسامان اقتصادی واتیکان و شرایط مالی بسیار بد بانک واتیکان(Istituto Per Le Opere di Religione) مشخص می شود که میلیاردرهای ارمنی 25 میلیون دلار به این بانک کمک مالی کرده اند از این رو پاپ در مقابل دریافت این پول مجبور به بیان آن اظهارات شده است.[3]

در کنار همة این موارد مطبوعات جمهوری آذربایجان به پوشش خبرهای برگزاری مراسم صدمین سالگرد نسل کشی ارمنیان نیز پرداختند و سعی کردند تا آن جا که می توانند از ارزش این مراسم بکاهند. آن ها با بکار بردن الفاظی چون «برگزاری شوی نسل کشی»،یا «ارمنستان شتابزده آمادة برگزاری سالگرد افسانة نسل کشی است»و یا «برگزاری مراسمی که یادآور اوضاع بد روحی بیماری است که تقاضای روانشناس دارد» به استقبال آن رفتند.

پس از برگزاری مراسم صدمین سالگرد نیز مطبوعات جمهوری آذربایجان بیکار ننشسته و سعی کردند به خوانندگان داخلی این موضوع را القاء کنند که برگزاری مراسم با شکست ارمنیان همراه شده و نتوانسته است، انتظارات ارمنیان را که شناسایی رسمی از سوی ترکیه و دریافت غرامت بود را برآورده کند.[4]

این مطبوعات همچنین طرح نماد و لوگوی مراسم صدمین سالگرد(گل فراموشم مکن)را نیز مورد استهزاء قرار داده و آن را به کاردستی تشبیه کردند که کودکان در مدارس و در آستانة سال نو  تهیه می کنند.[5]

 

متهم کردن ارمنیان در تبعید و کشتار مسلمانان آذربایجانی

مورد دیگری که مطبوعات جمهوری آذربایجان در ادامة پروژه نفی و انکار نسل کشی ارمنیان و به صورت موازی با آن چه شرحش در بالا گذشت می پردازند،موضوع متهم کردن ارمنیان به تبعید و کشتار مسلمانان در ترکیه و جمهوری آذربایجان مربوط می شود.[6]

از چند سال گذشته که شناسایی نسل کشی ارمنیان در دستور کار مجامع بین المللی قرار گرفت و شناسایی بسیاری از نهادها،و کشورهای جهان را به همراه داشت،با طرح ادعای نسل کشی آذربایجانی ها از سوی ارمنیان همراه شد،و مطبوعات جمهوری آذربایجان به تحریک ترکیه به موضوعی پرداختند که هدفشان تنها نشان دادن این موضوع بود که به اصطلاح ارمنیان نیز بی گناه نبوده و در طول تاریخ دست به کشتار و نابودی آذربایجانی ها زده اند.[7]

آن ها بدون در نظر گرفتن قوانین بین المللی مرتبط با نسل کشی و تعریف حقوقی نسل کشی سعی داشتند کلیه آذربایجانی های کشته شده در طول تاریخ و جنگ قراباغ را مظلوم و ارمنیان را متهم به نسل کشی قلمداد کنند.از سوی دیگر ،مکانیزم تبلیغاتی جمهوری آذربایجان در سالیان اخیر پارا فراتر از این گذاشته و تمام درگیری های قومی ایجاد شده ما بین ارمنیان و آذربایجانی ها و همچنین مناقشات داخلی آذربایجان را برنامه ریزی شده از سوی ارمنیان و مصداق نسل کشی دانسته اند.

به عنوان مثال آن ها مدعی اند که در سال های1905-1907م، 1918-1920م،1948-1953م و 1988-1993م ارمنیان مرتکب نسل کشی شده اند، این در حالی است که در سال های یاد شده خصوصاً در سال 1988م کشتارهای برنامه ریزی شده دولتی علیه ارمنیان در سومگائیت،باکو،و کیروف آباد (گنجه) به وقوع پیوسته است.که نتیجه این کشتارها باعث شد ارمنیان آرتساخ(قراباغ) با استفاده از مادة 3 قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی[8] طی یک رفراندوم جدایی خود از جمهوری آذربایجان را خواستار شوند.

اما سوالی که همواره مطرح است و جامعه بین الملل آن را نادیده می انگارد، این موضوع است که چگونه می شود کشوری که تا سال 1918م وجود خارجی نداشته و تنها در آن سال به دنبال شرایط ایجاد شده در جنگ جهانی اول و مراودات پشت پردة روسیه و ترکیه که تنها اهداف پان ترکیستی را به دنبال داشت، و با نام غصبی استان آذربایجان ایران موجودیت یافت چنین ادعاهایی را مطرح می کند، و مدعی است سرزمین های آرتساخ(قراباغ) جزء خاک تاریخی کشور آذربایجان بوده و آن ها ملتی بومی با پیشینة تاریخی چند هزار ساله می باشند؟

آذربایجانی ها درگیری های قومی ایجاد شده ما بین ارمنیان و تاتارهای قفقاز  در سال های  1905تا 1907م را که هنوز نامی از جمهوری آذربایجان و ملتی با نام آذربایجانی در هیچ یک از کتب تاریخی و نقشه های جغرافیایی وجود نداشت کشتار برنامه ریزی شده آذربایجانی ها از سوی ارمنیان معرفی می کنند[9]

آن ها در خصوص درگیری های به وقوع پیوسته بین جامعه مسلمانان باکو در سال 1918م نیز همین روال را در پیش گرفته و آن را به کشتار آذربایجانی ها از سوی ارمنیان و بلشویک ها نسبت می دهند.و مدعی هستند که مابین روزهای سی و یکم مارس تا دوم آوریل 1918م بیش از 50 هزار آذربایجانی کشته شده اند.ادعایی که تا کنون در هیچ مرجع و نهادی به اثبات نرسیده است.[10]

همچنین پرسشی که در این خصوص مطرح می شود، این است که چه قوایی از ارمنیان و به چه دلیل در خاک آذربایجان وجود داشته که توانسته است در یک کشور مستقل دست به این تعداد کشتار بزند؟

آذربایجانی ها ما بین سال های 1948-1953م که جزی از اتحاد جماهیر شوروی محسوب می شدند مدعی اند که مهاجرت های برنامه ریزی شده ای علیه آن ها سازمان دهی شده است.آن ها می گویند در 23 دسامبر 1947م ارمنیان موفق شدند با نفوذ در رده های بالای حزب کمونیست شوروی قانون تبعید های اجباری آذربایجانی ها را به تصویب برسانند.[11] که به دنبال این قانون آذربایجانی های بسیاری مجبور به ترک کشور خود شده و در کشورهای همسایه سکنی گزیده اند. البته هدف آن ها از طرح چنین ادعایی را می توان در قالب طرح دروغین آن ها در جدایی ناخواسته آذربایجان ایران از آذرابایجان کنونی ارزیابی کرد.

در خصوص وقایع سال های 1988-1993م که وقایع بیستم ماه ژانویه 1990م باکو را نیز در بر می گیرد و به کشته شدن عده ای از آذربایجانی ها در اثر مداخلة ارتش سرخ شوروی مربوط می شود نیز همین ادعاها مطرح می شود.آن ها در خصوص این موضوع هیچ اشاره ای به آغاز کشتارهای ارمنیان در سومگائیت، باکو و گنجه[12] نکرده و تنها به روز آخر این کشتارها که با دخالت ارتش سرخ شوروی و به منزله خاتمه دادن به کشتارها به وقوع پیوست اشاره و آن را به ارمنیان نسبت می دهند.[13]

در بررسی ادعاهای مطرح شد از سوی مقامات و مطبوعات جمهوری آذربایجان، موضوعی که بیش از پیش خودنمایی کرده و جمهوری آذربایجان از آن استفادة ابزاری می کند،می توان به طرح ادعای نسل کشی از سوی ارمنیان در مناقشه قراباغ و واقعه خوجالی[14] (1992م) اشاره کرد.موضوع خوجالی از آن جهت حائز اهمیّت است که در گذشته و تا سال 2001م،یعنی درست پس از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه که هم زمان شد با تئوری کاهش تنش صفر با همسایگان و زمزمة ایجاد رابطة دیپلماتیک بین ترکیه و ارمنستان تنها تحت عناوینی چون«وقایع خوجالی» «اتفاقات خوجالی»و «جنایت خوجالی» مطرح می شد.اما به یکباره و با نزدیک شدن صدمین سالگرد نسل کشی ارمنیان به موضوع روز بدل شده و با تحریک ترکیه در دستور کار مقامات جمهوری آذربایجان قرار گرفت و از آن  با عنوان نسل کشی خوجالی یاد شد.

به هر تقدیر، سلسله رویدادهایی که منجر به این فاجعه شد اتهامات بی اساس و افسانه سرایی طرف های آذربایجانی و ترک را که نیروهای ارمنی هنگام ورود به شهر به ” قتل عام” ساکنان پرداختند بی اعتبار می سازد. هیچ جا سند و مدرکی دال بر تایید این مدعا که نیروهای دفاعی قراباغ عامداً و قاصداً به روی افراد بی گناه آتش گشوده اند، مشاهده نشده است.[15]

حال با نگاهی به آنچه در بالا گذشت و آذربایجانی ها مدعی آنند می توان گفت، مقامات جمهوری آذربایجان با طرح چنین مباحثی دو  هدف عمده را دنبال می کنند:

1- استفاده از این ادعاها جهت تقویت قدرت چانه زنی جمهوری آذربایجان در مذاکرات مربوط به مناقشة قراباغ.

2- متهم کردن ارمنیان به نسل کشی جهت تحت شعاع قرار دادن شناسایی نسل کشی ارمنیان در مجامع بین المللی.

 

ایساک یونانسیان:پژوهشگر مسایل قفقاز و ترکیه

 

 

[1] http://news.day.az/politics/573342.html

[2]http://www.tert.am/am/news/fa/2015/2015/04/12/popeword/1643893#sthash.w0Mpg7yN.5NrAoPC5.dpuf

[3] http://aze.az/news_papa_rimskiy_priznal_118217.html#sthash.w0Mpg7yN.5NrAoPC5.dpuf

[4] «Столетие, прожитое зря», http://aze.az/news_stoletie_prozhitoe_zrya_118590.html

[5]Армянский катарсис «имени 24-го апреля», http://www.1news.az/print.php?item_id=20150427030120392&sec_id=156

[6]«Историческая призма». 1915 год. Правда о «геноциде армян», которую не хочет слышать мир http://news.day.az/politics/573342.html

[7] «31 марта – День геноцида азербайджанцев», http://www.trend.az/azerbaijan/society/2378175.html

[8] ماده 3 قانون اساسی اتحاد جماهیر شوروی: یک جمهوری شوروی که دارای جمهوری های خود مختار ،واحدهای خودمختار و مناطق خود مختار است مستلزم برپایی همه پرسی جداگانه پیرامون مسئله استقلال برای هر یک از واحدهای خود مختار است.ملیت های وابسته به جمهوری های خود مختار مجاز هستند تا مستقلا در مورد ماندن در محدوده یک جمهوری که خواهان خروج از تشکیلات شوروی یا ماندن در این تشکیلات است تصمیم گیری نمایند.

[9] http://www.trend.az/azerbaijan/society/2378175.html

[10] http://news.day.az/politics/388753.html

http://news.day.az/politics/567256.html

[11] http://www.trend.az/azerbaijan/society/2378175.html

[12] http://www.hoosk.net/fa/subjects-archive/azerbaijan/item/468-

[13] «Ադրբեջանի հակահայկական տեղեկատվական համակարգը, «Նորավանք» ԳԿՀ, 2009, էջ 54

[14] گزارش مستند از وقایع خوجالو و ماراغا

http://www.azariha.org/?lang=fa&muid=52&item=757

[15] چنگیز فواد اوغلی مصطفی یف، گزارشگر مستقل آذری که در ۲۸ فوریه ۱۹۹۲ از صحنه فاجعه خوجالی ویدئوهایی تهیه کرده بود، راجع به ادعاهای مقامات آذربایجان درباره روند به وجودآمدن فاجعه تردید داشت، لذا خود مستقلا شروع به تحقیقات کرد. لکن، اولین گزارش او درباره احتمال دست داشتن نیروهای آذربایجانی در فاجعه خوجالی به ” D-Press “  آژانس خبری مسکو، به قیمت جانش تمام شد. وی در همانزمان ، در ۱۵ ژوئن ۱۹۹۲ در نزدیکی اقدم در شرایط مشکوکی به قتل رسید.

جالب توجه است که هنگامی که مصطفی یف گزارش یافته ها و شک و تردیدهایش را درباره ادعاهای مسئولان جبهه خلق از وقایع خوجالی به اطلاع ایاز مطلـّـبوف رییس جمهور وقت رساند، رییس جمهور به وی هشدارداد که از ابراز و اعلام نظراتش خودداری کند، زیرا وی نگران بود که عناصر جبهه خلق قصد جان وی را خواهند کرد.

 

منبع: www.hoosk.net