چند روز دیگر در ایروان، پایتخت ارمنستان، مراسم صدمین سالگرد کشتار ارامنه بدست ارتش عثمانی با حضور پوتین و اولاند و سران کشورهای دیگر، احتمالا از سازمان همکاری آسیا و روسیه و هم پیمانان شانگهای برگزار می شود. اما فلفل تند این مراسم را دیروز پاپ فرانچسکو در آش ریخت و تمام ترکیه از تندی آن آتش گرفت و سوخت. از دولتی ها تا کمالیست ها و مخالف ها. شاید اردوغان دوراندیش، برای نرم کردن پاپ او را بعنوان نخستین مهمان دوره جدید دولت خود به ترکیه دعوت کرده بود اما پاپ نمک گیر نشد و دیروز از نسل کشی ارامنه صحبت کرد.

دولت عثمانی در آغاز جنگ اول جهانی در 1915 به بهانه اینکه مسیحیان ارمنی، بالقوه ستون پنجم روسیه تزاری هستند، شاید یک میلیون و پانصد هزار نفر یا دو میلیون نفر از آنها را که ساکن و پراکنده در امپراتوری عثمانی آن زمان بودند، از سوریه امروز تا اطراف دریاچه ی وان و جاهای دیگر جمع کرده و قتل عام کرد. توجیه آن این بود که ارتش روسیه تزاری هم مردمان مسلمان قفقاز را به همین دلیل قتل عام می کرد. از آن زمان تا امروز شاید 100 میلیون جسد دیگر بر آن کوه از اسکلت ها افزوده شد. موضوع، هم صحبت پاپ در طرفداری از ارامنه است و هم برنامه ای که در ارمنستان برپا خواهد شد. چون که پاپ بورگولیو در واتیکان و واتیکان در رم و رم در ایتالیاست، پائولو جـِنتیلونی، وزیر خارجه دولت ماتئو رِنزی هم بلافاصله موضع گرفت و از پاپ حمایت کرد. اگرچه پاپ پائولو دوم و اروپای متحد و مجلس فرانسه در گذشته همین موضع را اتخاذ کرده بودند اما بنظر می آید این بار، که صدمین سالگرد کشتار ارامنه است، وزن سمبولیک و سیاسی بسیار بیشتری را در پهنه سیاسی بازی کند و کار به جاهایی کشیده شود که تصور پیچیدگی هایش سخت است.

این که گفته می شود جنگ جنگ است و از همه طرف کشته می شوند که وقیحانه است. این که گذشته ها گذشته و چرا زخم ها را باز می کنید هم دفاع بیحاصلی برای سرپوش گذاشتن بر کثافتکاریهایی است که امروز دولت های سرمایه داری در حال انجام هستند. اما این یادآوری چه معنایی دارد؟ شاید این باشد که چوبی لای چرخ دولت ترکیه گذاشته شود که گام به گام برنامه های ناتو را برای امپریالیسم و داعش به پیش می برد و بد نیست از پشت بخورد و دلیل آن همه غیض و عصبانیت هم می تواند همین باشد. اگر در مراجع بین المللی اثبات شود کشتار ارامنه یک نسل کشی بوده، بار حقوقی داشته و دولت ترکیه مجبور می شود غرامت و خسارت آن را که معلوم نیست چند میلیارد دلار شود به ارامنه بپردازد. اما کدام ارامنه؟ بازهم دعوا به راه می افتد که آیا دولت ایروان نماینده تمام ارامنه است و اگر نیست جمعیت و لابی نیرومند ارامنه در ایالات متحده؟ یا در فرانسه یا کی و کجا؟

اما اگر، همانطور که قبلا دولت ایتالیا پیشنهاد کرده بود، واژه نسل کشی از تمام جملات و ادبیات بکار گرفته شده حذف شود و کشتار یا قتل عام مردم ارمنی بجای آن گذاشته شود، به یک یادآوری تاریخی اخلاقی انسانی خلاصه می شود و البته شرمساری آن برای دولت اردوغان باقی می ماند. فعلا شدت واکنش دولت اردوغان مساله را کاملا سیاسی و به روز کرده طوری که دولت ایران، که دنبال دردسر نمی گردد و علیرغم توهین سلطان ترک نگذاشت آسیبی به بازار کسب و کار 30 تا پنجاه میلیارد دلاری دو طرف وارد شود، این جا سخت بتواند خودش را به آن راه بزند، به روی مبارک نیاورد و هیچ نگوید و تاوانش را هم نپردازد. کسانی هم مانند گرایشهای راست ایتالیا و لـِگای شمال ایتالیا که ادای راستی ها را در می آورد تا جای برلوسکنی را بگیرد فرصت بدست آورده تا هم به دولت ماتئو رنزی حمله کند، هم از عضویت ترکیه در اروپای متحد جلوگیری کند، هم علیه مهاجران آفریقائی به ایتالیا داد و فریاد بزند شاید عده ای عاصی از اقشار فقیر شده ی میانه را علیه دولت چپگرای ماتـِئو براه بیندازند و نانش را بخورد.

حالا چرا جوانمردان دولت مدرن ترکیه، که از خاکستر امپرتوری عثمانی آمد و همان اول کار کمونیست ها را قتل عام کرد و میخش را کوبید، امروز با این حرارت از آن امپراتوری دفاع می کند؟ آیا هنوز بند نافش را پاره نکرده و از همان روحیه و همان گذشته ارتزاق می کند؟ دولتی که بخش زیادی از سرزمین تاریخی ملت ارمنی را غصب کرد و آن ها را راند، امروز به نحوی از آن کشتار دفاع می کند. می توانست بگوید ما که عثمانی نیستیم اما اگر بخواهیم یا مجبور شویم چندین میلیارد دلار غرامت بدهیم ورشکست می شویم، و به دنبال چاره ای از این گونه باشد و اینقدر جنگ و کشتار براه نیندازد. اینجا را از برلوسکنی یاد بگیرد که 6 میلیارد دلار به دولت جمهوری لیبی بعنوان خسارت جنگ و اشغال پرداخت کرد. بالاخره دولت اردوغان تاوان اینهمه صدمه و خسارت را یکجا خواهد پرداخت و مجری آن هم خود مردم ترکیه خواهند بود که با شکل و شمایل همسر مسلمان اردوغان، هنگام انتخابات، کلاه بزرگی برسرشان رفت.

از طرف دیگر دولت ارمنستان از نظر اقتصادی بسیار در سختی و مضیقه است و کمک سازمان کشورهای همکاری آسیا و روسیه زیاد برایش کمک نبود و موضوع قره باغ هم، که سید خندان خاتمی آن وسط طرف آذربایجان را گرفت، همچنان داغ است و زیر خاکستر نرفته آماده است در زمان لازم گـُـر بگیرد و دزد سوم خر را ببرد. از عدم تناسب و حجم بازرگانی میان ایران و ترکیه و ایران و ارمنستان پیداست سیاست دولت روحانی به کدام سو می چرخد و اگر کشمکشی جنگی چیزی درگیرد سهوا یا عمدا طرف چه کسی را بخواهد بگیرد. پافشاری بر طرفداری از ترکیه باعث می شود خود ایران از وسط که نه، از یک جایی جـِـر بخورد و این، هم خطرناک و هم از بی مسئولیتی و بی انصافی است و از همین حالا باید راه کج را راست کرد. ناتو که تا اینجا برسر مساله دونباس و اوکراین با روسیه سر دعوا داشت حالا دوباره مساله آبخازیا و اوستیای جنوبی را بعنوان بخشی از گرجستان مطرح کرده و برنامه ای در سر دارد، درست هنگامی که روسیه موشک های اس 300 را به ارتش ایران تحویل می دهد و کارهای ساخت دو نیروگاه هسته ای با آب شیرین کن هایش در بوشهر به راه افتاده است. این که چرا امیرتیمور لنگ پس از آن که سلطان بایزید را گرفت و در قفس کرد و حرمسرای زیبایش را در خدمت سردارانش گذاشت، کار را یکسره نکرد، باید از خود او پرسید. امروز می توان گفت دولت اطاق بازرگانی ایران، و دولت شبه عثمانی ترکیه، مشکل و مساله کم داشتند، حالا محکومیت کشتار یا قتل عام یا نسب کشی مردم ارمنی هم به آن اضافه شد. به نظر می رسد تحویل موشک های اس 300 کاملا بموقع انجام می گیرد. ببینیم صدای اعتراض چه کسانی از میان دوستان در می آید. دشمنان که بجای خود.

 
 
منبع: www.hoosk.net