نویسنده: آتیلا دیریم (مترجم، نویسنده و روزنامه نگار اهل ترکیه)

کمتر از دو ماه به یکصدمین سالگرد نسل کشی ارمنیان باقی مانده است. با نزدیک شدن این زمان صدای افرادی که از شناخت و پذیرش این مساله می هراسند، رفته رفته رو به افزایش است. واقعاً چه کسی از حقیقت نسل کشی ارمنیان می ترسد؟ چرا از انسانهایی که صد سال پیش به قتل رسیده اند و حتی مزاری هم ندارند اینچنین در هراسند؟ پاسخ به پرسش نباید چندان دشوار باشد.

قبل از هر چیز آنانی که از پذیرش نسل کشی ارمنیان در هراسند طبق روایت " یاشار کمال" مرد بزرگی که چندی پیش از میان ما رفت اینگونه است:

« کنه هایی که جمهوریت، آن ها را فربه کرد»، آن یکی ها نیز سر به دشت و بیابان زدند و با اشتهایی سیری ناپذیر بر روی مزارع ارمنیان، ییلاق و قشلاق نهادند و آن دیگران هم شریک اراضی گنج شدند...

آقای تاشکین خلیل؛ آقای زولفو، قاضی بازنشسته آقای مصطفی رّشدی بِی؛ همگان دغل بازانی هستند. هر یک چون کنه هایی فربه شده از جمهوریت و غرق در لجن زار.

البته که فقط این کنه ها از پذیرش نسل کشی نمی هراسند. برپایی مراسم بین المللی و پر سر و صدای نبرد گالیپولی در تاریخ 24 آوریل از سوی رییس جمهور و همزمانی این تاریخ با روز یادبود شهدای نسل کشی ارمنیان نشانه ترس آنها از پذیرش نسل کشی است. چرا که او نیز خوب می داند که دولتی که او در راس آن قرار دارد بر پایه خون میلیون ها انسان بی گناه بنیان نهاده شده است و پذیرش نسل کشی به شکلی شفاف ویرانگر این بنا خواهد بود.

جدایی او از عمارت قبلی ریاست جمهوری «کاساپیان»[1] نیز برای او رهایی به همراه نخواهد داشت. رییس جمهور با علم به این موضوع و با بی شرمی محض با اجرای مراسم گالیپولی در 24 آوریل سعی در سرپوش گذاشتن روی این واقعیت را دارد.

کسانی که از دست رنج طبقه کارگر سوء استفاده کرده و مشغول ثروت اندوزی هستند؛ کسانی که میلیون ها نفر را به زیستن زیر خط فقر و گرسنکی و با حداقل دستمزد محکوم کرده اند، اینان نیز از پذیرش نسل کشی ارامنه به شدت در هراسند. از زمانیکه حقایق بر همگان روشن شد تا به امروز با بیان اظهاراتی کذب از قبیل «در واقع آن ها ما را کشتند... اگر به گذشته بر گردیم هیچیک از ما را زنده نخواهند گذاشت... آنها بزرگنرین دشمن ما هستند». شایعه پراکنی می کنند. آنها خوب می دانند که دیگر نه نژاد پرستانی که از عروق کارگران ارتزاق می کند و نه ملی گرایان ( فاشیست های) زهر آلود دیگر کارایی ندارند و به خوبی واقفند که خشم مظلومان و بی پناهان آن ها را نشانه گرفته است. اگرچه که ترسویان پذیرش نسل کشی، بیش از این انتظاری نیست.

بیل شاستر عضو جمهوری خواه کنگره ایالت متحده آمریکا روز گذشته با نوشتن نامه ای مبنی بر اینکه می بایست نسبت به کشتار ارامنه بی طرف ماند؛ هراس خود را نشان داد، زیرا چنانچه ترکیه به خظر افتد منافع آمریکا در خاورمیانه در خطر خواهد بود. البته او فقط تنها نیست. کمپانی های غول آسای نفتی که او نماینده آنهاست و گردانندگان شرکت های اسلحه سازی نیز به همین اندازه در هراسند. به قیمت جان میلیونها  انسان از به خطر افتادن و از دست دادن سرمایه گذاری هاو منافع کشور های بزرگ خود  نیز می هراسند.

از سویی دیگر متحدین دولت عثمانی در جنگ جهانی اول شرکای این جنایت بشری محسوب می شوند ، ناظرانی که بی هیچ اعتراضی به نظاره نشستند. حتی حکومت آلمان حمایت نیز کرد و از اینکه روزی از شراکت در این جرم علیه بشریت پرده برداشته و مواخذه شوند به شدت در هراسند.

گرچه هستند کسانی که از افشاء شدن واقعیت کشتار ارامنه نمی هراسند. در آمریکا پذیرش نسل کشی ارامنه از سوی ایالت داکوتای جنوبی تعداد ایالت هایی که این واقعیت را پذیرفته اند را به 43 افزایش داد. پارلمان کشورهای زیادی از قبیل اروگوئه، جمهوری قبرس، آرژانتین، روسیه، کانادا، یونان، لبنان، بلژیک، فرانسه، سوئد، ایتالیا، واتیکان، سوییس، اسلواکی، هلند، لهستان، آلمان، ونزوئلا و لیتوانی واقعیت نسل کشی ارامنه را قبول کرده اند در برخی نیز انکار موضوع نسل کشی از مصادیق بارز ارتکاب جرم بشمار می آید و در برخی دیگر در کتب درسی تدریس می شود.

پذیرش نسل کشی در پارلمان تمامی این کشورها بی شک نشانی از پیروزی در مقابل مخالفان نسل کشی در این کشورها است. تمامیت خواهان با وجود همبستگی که از خود نشان می دهند و هر چقدر هم که سعی بر انکار نسل کشی داشته باشند هم نمی توانند مانع شنیدن ندای وجدان بیدار از سوی انسان های آگاه و  ادامه مبارزه آنها شوند .

چرا که آنان چیزهای زیادی برای از دست دادن دارند، مخالفان این نسل کشی جز باری سنگین بر وجدان خود چیز دیگری برای از دست دادن ندارند که در قبال آن دنیایی را می توانند به دست آورند.

 

آتیلا دیریم منبع: www.marksist.org

 

[1] این عمارت مانند صدها خانه و زمین های متعلق به ارمنیان است که توسط دولت وقت عثمانی و در زمان نسل کشی مصادره شده است.

تالیف و ترجمه:ژیلبرت آقاجانیان
 

منبع: www.hoosk.net