در بیست و ششم ماه فوریۀ 1992، در طی جنگ قراباغ حدود 200 الی 300 نفر در حوالی شهر آقدام در منطقه خوجالی در شرایط نامعلومی قربانی شدند. بر اساس مدارک سازمان بین المللی دیدبان حقوق بشر بین 200 الی 300 نفر در این وقایع کشته شده اند، ولی طبق تبلیغات مقامات جمهوری آذربایجان این رقم  بیش از 600 نفر اعلام می شود. حکومت مداران جمهوری آذربایجان عمداً ساکنین خوجالو را در نقطۀ اوج عملیات جنگی در محل سکونت خود نگاه داشتند و مانع از خروج آن ها شده بودند تا در آینده  به عنوان سپر انسانی «مورد استفاده» قرار گیرند.

ساکنین خوجالو توسط نیروهای ارمنی و دفاعی جمهوری قراباغ کوهستانی از طریق دالان ویژۀ ای[1] که خود ساکنین محلی و برخی نظامیان آذربایجانی وجود آن دالان را تائید کرده اند بدون هیچ مانعی از سکونت گاه خود خارج شده و بیش از 10 کیلومتر تا حوالی شهر آقدام که تحت کنترل نیروهای آذربایجانی بود رسیدند. یک روز پس از آن در ناحیه ای که به محل استقرار نیروهای آذربایجانی بسیار نزدیک بود اجساد قربانیان زیادی کشف شد. شمار واقعی قربانیان معلوم نیست. زیرا باکو ارقام ضد و نقیضی را اعلام می کند. مجلس ملی آذربایجان کمیسیونی را مأمور تحقیق در بارۀ واقعۀ تراژیک ساکنین خوجالو نمود. که بعدها به فرمان حیدر علی یف ملغی شده و تمامی اسناد و مدارک کمیسیون تحقیق مخفی و پاکسازی گردید.

اکنون و با گذشت بیش از 23 سال از آن وقایع اسناد، مدارک و جزئیات جدیدی دربارۀ تراژدی ای که در سال 1992 در حوالی شهر آقدام و منطقه خوجالی در (قراباغ کوهستانی) به وقوع پیوست به دست می آیند.  اما این سؤال که در واقع چه نیروهای دیگری غیر از جبهۀ خلق آذربایجان در پشت پرده این جنایات که برای هیچ کس جالب توجه نبود حضور داشتند هنوز بی پاسخ مانده است. برای تجزیه و تحلیل این موضوع سایت خبری پانوراما.اِم[2] مصاحبه ای با هایک دِمویان رئیس انستیتو موزۀ مطالعات نسل کشی ارمنیان انجام داده است که در ذیل خلاصه ای از اظهارات وی را در این باره می خوانیم.

در کشتار جمعی ساکنان «خوجالو» می توان آنکارا و مشخصاً نقش نهاد های امنیتی ترکیه را مورد بازبینی قرار داد.

ایاز مطلب اُف به عنوان رئیس جمهور وقت جمهوری آذربایجان که دنباله رو سیاست های روسیه شمرده می شد و تلاش می کرد تا آذربایجان را به عضویت کشورهای مشترک المنافع در آورد مخالفان عمده ای در داخل و خارج از کشور داشت و این رویه علنا باب طبع ترکیه و به سود منافع آن کشور نبود. از اینرو ترکیه از نخستین ماه های پس از فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی با حمایت غرب و به ویژه آمریکا سعی داشت الگویی برای کشورداری به نمایش بگذارد.

دولتمردان ترکیه با وجود جبهۀ خلق آذربایجان تکیه گاهی مناسب برای تقویت نفوذ خود در آذربایجان یافته بودند. از این لحاظ می توان به مطلبی که در  شمارۀ 17 ماه مه 1992 روزنامۀ «حرّیت» چاپ ترکیه که دو روز پس از سقوط آیاز  مطلب اُف منتشر شد اشاره کرد و نقش ترکیه را در این رویدادها بر شمرد.

در شمارۀ مذکور شمه ای از بیانات یک مقام بلند پایۀ وزارت امور خارجۀ آن کشور نقل شده بود که تحت تأثیر شادی و شعف اخبار مربوط به برکناری آیاز مطلبف و وقایع خوجالی بدون ملاحظه اعلام کرده بود: «پسر های ما موفق شدند» و جالب تراز همه آن که در خبر منتشره ترجمۀ انگلیسی سخنان او نیز آمده بود. حدس در این باره که این  پسر ها چه کسانی بودند؟ دشوار نیست.

دمویان در خصوص پرسشی که چه مواردی در رابطه با انگیزۀ ترکیه برای عملی ساختن چنین عملیات خونینی وجود داشت و امروز روشن شده است؟ خاطر نشان می کند: بدون شک آنکارا با این کار خود با یک تیر به جای دو هدف چندین هدف را نشانه گرفته بود.

نخست آن که ترکیه پس از استقلال ارمنستان از فعال شدن احتمالی جوامع ارمنیان پراکنده در جهان(دیاسپورا) جهت فریاد عدالت خواهی آنها در خصوص نسل کشی 1915م. بیم داشت. از این لحاظ منافع ترکیه ایجاب می کرد که ارمنیان را نیز ملتی کشتار گر معرفی کند، لذا وقایع خوجالی و آقدام فرصت مناسبی برای استفادۀ تبلیغاتی ترکیه بر علیه ارمنیان بود. حتی می توان اصرار کرد که آنکارا به این موضوع به عنوان یک مسئلۀ تاکتیکی می نگریست. از سوی دیگر حضور مطلب اُف رئیس جمهور متمایل به روسیه در آذربایجان به سود ترکیه نبود. ترکیه به جای وی ترجیح می داد که یک رئیس جمهور طرفدار ترکیه از جبهۀ مقاومت مردمی بر سر کار باشد. ابوالفضل ایلچی بیگ رهبر جبهۀ خلق آذربایجان گرایش خود را نسبت به هر پدیدۀ مربوط به ترکیه پنهان نمی کرد و همیشه با رویای پان ترکیستی به صحنه می آمد.

در ضمن یک چنین کشتار جمعی حربه ای قوی برای بی حیثیت کردن هر رهبری شمرده می شد. همچنان که دیدیم این سناریو مثمر ثمر واقع شد و پس از سقوط آیاز مطلب اُف جبهۀ خلق آذربایجان با رهبری ابولفضل ایلچی بیگ به قدرت رسید.

بنا به تفسیر هایک دِمویان نفوذ عاملین ترکیه در قانونمندی نظام رهبری سیاسی آذربایجان سنتی است که قدمت آن به سال 1918م. می رسد و برهۀ زمانی ماه های فوریه تا مه سال 1992 را می توان اولین تجربه در سازماندهی مطلوب و تجدید حیات تراژدی های آن سال های دور دانست.

دِمویان اضافه می کند: پس از به قدرت رسیدن حیدر علی یف نهاد های امنیتی ترکیه نسبت به بعضی عملکرد های او نظری منفی داشتند و به دو تجربه برای برکناری وی نیز دست زدند. تجربۀ اول به حدی علنی و گستاخانه بود که در زمان سفر تانسو چیلر نخست وزیر وقت ترکیه به باکو در سال 1995 شخصاً از رئیس جمهور آذربایجان معذرت خواهی کرد. تجربۀ دوم یک سال پس از آن آزموده شد و این بار نهاد های امنیتی آذربایجان موفق شدند چند تن را که با مأمورین امنیتی ترکیه در ارتباط یودند دستگیر کنند. بنا به تأکید دِمویان می توان به تمام این اتفاقات اقدامات تروریستی مأمورین امنیتی ترکیه بر علیه رؤسای جمهور ازبکستان و ترکمنستان را نیز اضافه نمود.

دِمویان به یک مورد جالب نیز اشاره می کند: در بیست و پنجم فوریۀ سال1992 علی اکبر ولایتی وزیرامورخارجۀ جمهوری اسلامی ایران با هدف میانجیگری در باکو حضور داشت و برای بازدید از اِستپاناکِرت و مذاکره با رهبران جمهوری قراباغ کوهستانی آماده می شد. در بیست و هفتم ماه فوریه ولایتی عازم استپاناکرت مرکز قراباغ کوهستانی شد ولی بالگرد حامل وی در شهر آقدام فرود آمد.در آن هنگام خوجالو کاملا تحت کنترل نیروهای ارمنی بود و ایران پیشنهاد یک آتش بس موقت را ارائه کرده بود «رحیم هاسی یف» فرمانده ستاد عملیات دفاعی شهر شوشی از طریق تلفن اعلام کرده بود که عملیات جنگی خوجالو علیرغم حضور ولایتی در منطقه ادامه می یابد.

حدس در این باره دشوار نیست که اعلامیۀ مذکور ناشی از اهداف مشترک جبهۀ خلق آذربایجان و نهادهای امنیتی ترکیه بوده است که مخالف موفقیت یافتن مأموریت ولایتی و کاهش تاثیر و نفوذ ایران بر جمهوری آذربایجان و منطقه بودند.

هایک دمویان

ترجمه آرا آوانسیان

--------------------

1. عین الله فتح الله اف خبرنگار آذربایجانی در سال 1995 از منطقه بازدید و گزارش در این خصوص نوشت وی در این مقاله گفت: ارمنیان از چند روز قبل از عملیات خوجالو با بلندگو بارها در خواست کرده بودند که غیر نظامیان از منطقه خارج شوند وی در گزارش خود از قول ساکنین محلی وجود دالان امن را که از سوی ارمنیان تدارک دیده شده بود تائید کرده است.

2. Panorama.am

 

منبع: سایت  www.hoosk.net