به نقل از سایت: www.hoosk.net

توضیح عکس: 

نقشه ابراهیم متفرقه ادیب و تاریخ نگار عثمانی از ایران و ایالت های اران و شیروان (جمهوری آذربایجان کنونی)

پیشینه نام گذاری آذربایجان ایران بر جمهوری آذربایجان

گروه مطالعات سیاسی موسسه ترجمه و تحقیق هور

با توجه به سوابق و مستندات تاریخی، نام آذربایجان، برگرفته از نام سردار ایرانی، آتروپاد، است که توانست با شجاعت و از خود گذشتگی در مقابل لشکر اسکندر مقدونی ایستادگی کند و منطقه را از تاخت و تاز بیگانگان مصون نگه دارد. از این رو، منطقۀ مزبور که در جنوب رودخانه ارس قرار گرفته، برای قدردانی از این سردار، آتروپاد نام گرفت و به مرور زمان «آذرباد»، «آذربیگان» و در نهایت «آذربایجان» نامیده شد. 

در سال های اواخر قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم،در امپراتوری عثمانی دو جریان خاص قوت گرفت.یکی اندیشه اتحاد اسلام و دیگری وحدت ترک ها بود که گروه مشهور به «ترک های جوان» مبلغ و مروج جریان دوم بودند.این گروه که خواستار اتحاد همه ترکی زبانان جهان بودند در سال 1907م. حزبی به نام اتحاد و ترقی بنیاد نهادند.دولت امپراتوری عثمانی که ترکی زبان و در عین حال مدعی رهبری بر مسلمین سراسر جهان بود ،این دو جریان و یا دو اندیشه متفاوت را در هم آمیخت و به خدمت گرفت.ترک زبانان قفقاز نیز ،که به دلایل مذهبی از سیادت امپراتوری روسیه تزاری ناخرسند و در جستجوی تکیه گاهی بودند.این تکیه گاه را در میان ترکی زبانان آسیای صغیر یافتند.

پس از شکست ایران از روسیه و الحاق سراسر قفقاز به امپراتوری روسیه مردم داغستان در شمال شرق قفقاز علم طغیان برافراشتند. قیام های قفقاز از سوی دولت عثمانی و گروه ترک های جوان که بنیان گزار جنبش پان ترکیسم بودند، مورد حمایت و پشتیبانی قرار گرفت. در سال 1911م، در شهر باکو، حزبی به نام«حزب اسلامی و دموکرات مساوات»، تأسیس شد که از سوی ترک های عثمانی حمایت می شدند و برنامۀ مذکور اتحاد کشورهای اسلامی تحت رهبری ترکیه بود. در سال 1917م ,حزب اسلامی و دموکرات مساوات، با «فدرالیستهای ترک»، متحد شدند و نام خود را حزب «دموکراتیک فدرالیستهای مساوات ترک» گذاشتند.

پس از انقلاب اکتبر سال 1917م و کناره گیری روسیه از شرکت در نخستین جنگ جهانی، ترک ها نفوذ خود را در قفقاز گسترش دادند. در تاریخ 27 ماه مه سال 1918م مساواتیان در شهر تفلیس دولت خود را بنا نهادند.در ابتدا تصمیم بر ان بود که کشور جدید جمهوری شرقی جنوبی ترنس کوکوزیا نام بگیرد ولی حزب مساوات با کمک ترک های جوان این تصمیم را تغییر داده و کشور را با نام آذربایجان نام گذاری و مردمش را آذربایجانی یا آذری نامیدند»[1].

«به این ترتیب نامی که بیش از دو هزار سال و به حق به منطقه تاریخی جنوب رود ارس ،در داخل سرزمین ایران تعلق داشت برای تعریف هویت کشوری که در سال 1918م در شمال همان رود متولد شد بکار رفت»[2].

پانزدهم سپتامبر سال 1918م سپاهیان ترک شهر باکو را متصرف شدند.دولت مساوات حدود دو سال زیر عنوان,دولت جمهوری آذربایجان، بر اران و شیروان حکومت کرد و این وضع تا 28 آوریل سال 1920م  ادامه یافت.

در این تاریخ واحدهای ارتش سرخ، شهر باکو را به تصرف درآوردند. از همین تاریخ در باکو و پیرامون آن حکومت شوروی اعلام شد.

بنابراین، نام و عنوان آذربایجان قفقاز تنها پس از انقلاب «مقصود انقلاب روسیه در سال 1917م است» به کار گرفته شد.

اگرچه مسئولان دولت شوروی کوشش وافر داشتند که نیت و قصد الحاق آذربایجان ایران به اتحاد جماهیر شوروی، تا آنجا که میسر باشد، فاش نشود و بهانه ای به دست دولت ایران و مخالفان و رقیبان دولت اتحاد شوروی ندهد ولی با این همه غیرت ایرانی مانع از تحقق اهداف رفقای ماورای ارس شد.

دکتر عنایت الله رضا در این مورد می نویسد: 

در تاریخ 21 آذر سال 1329 سران فرقۀ دموکرات آذربایجان تلگرامی به میرجعفر باقراف دبیر اول کمیتۀ مرکزی حزب کمونیست جمهوری سوسیالیستی آذربایجان، مخابره کردند. در متن تلگرام مذکور چنین آمده است:

پدر عزیز و مهربان میر جعفر باقراف

خلق آذربایجان جنوبی، که جزء لاینفک آذربایجان شمالی است، مانند همۀ خلق های جهان چشم امید خود را به خلق بزرگ شوروی و دولت شوروی دوخته است.

و در تلگرام دیگری که از سوی کمیتۀ مرکزی فرقۀ دموکرات آذربایجان به میر جعفر باقراف مخابره شد، چنین آمده است:

رهبر عزیز و پدر مهربان رفیق میرجعفر باقراف

از تأسیس فرقۀ دموکرات آذربایجان، که رهبری پیکار مقدس خلق آذربایجان در راه آزادی ملی و نجات قسمت جنوبی سرزمین زادبومی وطن عزیز ما آذربایجان را که سالهاست در زیر پنجه های سیاه و شوونیست های فارس دست و پا می زنند، بر عهده دارم، سه سال تمام می گذرد. سومین سال تأسیس این فرقه مبارز را به کلیۀ علاقه مندان خلق آذربایجان و به شما، که رهبر عزیز و پدر مهربان ما هستید، شادباش می گوییم. عده ای از اعضای فرقه، حکومت ملی و سازمان فدایی ها  به قسمت شمالی و آزاد وطن خود مهاجرت کرده اند»[3].

دکتر عنایت الله رضا در خصوص علت نام گذاری منطقه آلبانیای قفقاز «اران و شیروان» به آذربایجان می نویسد:

«گمان می رود گذاردن نام آذربایجان بر اران و شیروان در قفقاز از آنجا ناشی می شده که ترکان چند بار به آذربایجان ایران حمله برده بودند و با وجود کشتار فراوان همواره مقاومت شدید مردم آذربایجان را در برابر خود مشاهده کرده بودند و نتوانسته بودند از راه های مستقیم مردم آذربایجان را به خود متمایل گردانند. از این رو در صدد بر آمدند نخست قفقاز و آذربایجان را زیر نام واحد ,آذربایجان، متحد گردانند و پس آن گاه دو سرزمین نام برده را ضمیمۀ خاک خود کنند»[4].

 واسیلی وِلادیمیر بارتولد، در سخنرانی خود در بخش ‌شرق‏شناسی دانشگاه دولتی باکو درجمهوری آذربایجان، در سال 1924م، گفته است:

«منطقه‌ای که هم‏ اکنون جمهوری آذربایجان نامیده می‏شود، اران یا آلبانیا نام داشته و دادنِ نام آذربایجان به آن، صرفاً به این هدف بوده است که با آذربایجان ایران به یک کشور مستقل تبدیل شوند»[5].

واسیلی ولادیمیرویچ بارتولد، همچنین می نویسد: 

«پیش از حملۀ اسکندر مقدونی، آذربایجان ایران بخشی جدایی ناپذیر از سرزمین ماد بود و سیستم اداری جداگانه ای نداشت. هنگام پیکار گوگمل[6]، آتروپات، ساتراپ[7] سراسر ماد بود. پس از اسکندر بخشی از سرزمین ماد همچنان در اختیار آتروپات باقی ماند که مادِ خُرد نامیده می شد. بعدها نام آتروپات بدان افزوده شد. یونانیان این سرزمین را آتروپاتن و ارمنیان آترپاتکان می نامیدند. نام آذربایجان از همین جاست»[8].

دکتر عنایت الله رضا همچنین در خصوص ادعای تعلّق این سرزمین ها به تُرک ها می گوید:

«بنابر اسناد و مدارک و نوشته های مورخان چینی، ایرانی، رومی، ارمنی و تازی معلوم و روشن است که کوچ ترک ها به سرزمین های بسیار دوردست آسیای میانه در سدۀ ششم میلادی و در روزگار شاهنشاهی ساسانیان آغاز شد. با این همه ترک ها حتی در نخستین سده های اسلامی نیز آسیای میانه را در اختیار نداشتند. بدین روال ادعای مورخان ترک و عثمانی، مبنی بر ترک بودن اقوام آسیای میانه در روزگار باستان، فاقد هر گونه دلیل ومدرک است».

استفاده از نام آذربایجان ایران برای این جمهوری تازه تاسیس باعث تعجب و بر انگیخته شدن احساسات بسیاری از سیاستمداران شاخص ایرانی چون شیخ محمد خیابانی، اسماعیل امیر خزری و احمد کسروی گردید و گفته شد:

« این منطقه کوچک در قفقاز که مردمانش به چند زبان منجمله ترکی سخن می گویند نامی دیگر دارد و هیچ گاه آذربایجان خوانده نمی شده است»[9].

شیخ محمد خیابانی پا را از اعتراض صرف هم فراتر گذاشت و پیشنهاد داد نام استان آذربایجان ایران به آزادستان تغییر داده شود[10].سفارت ایران در استانبول هم به تاسیس کشوری به نام آذربایجان در منطقه معترض شد ولی گامی فراتر از این بر نداشت[11].

در گيلان نيز روزنامه جنگل در ابراز نگراني از نام آذربايجان بر اران را اين‌گونه به پرسش گرفته بود:

« قفقازيه‌ي جنوبي، يعني ولايات جنوبي قفقاز كه هر يك از آن‌ها به شهادت تاريخ اسم معيني داشته و دارند، همه پارسي‌نژاد، ‌همه ايراني‌الاصل، غير از زبانشان كه فعلا تركي است، همه چيزشان ايراني است، امروز اسم آذربايجان را به خود گذاشت. چرا؟ به چه جهت؟»

روزنامه‌ي جنگل آن‌گاه، پس از افشاي برنامه‌ي پان‌تركيست‌ها براي ترك‌سازي هويت مردم قفقاز و آذربايجان با هدف كشاندن اين مناطق به زير سلطه‌ي دولت تركيه، مي‌نويسد:

«تسميه به اين اسم و عنوان آذربايجاني به خود دادن، بالاجبار خيال ما را متوجه به يك سري از اسرار مهمه‌ي سياسي كه مدت‌هاست مطلعيم مي‌نمايد كه انصافا نمي‌توان در قبال اين نكته لاقيد ماند.»

در این بین اظهارات و بیانات برخی تاریخ نویسان آذربایجانی نیز در خصوص این نام گذاری شنیدنی است بعنوان مثال «آلکباروف» در مقاله خود در خصوص «قومیت آذربایجان» یاد آور می شود:

«بیست سال پس از تشکیل جمهوری آذربایجان ساکنان بومی آن خود را تاتار می نامیدند زیرا نام آذری به ایرانیان آذربایجان تعلق داشت و برای آنها نامی بیگانه